یادداشتی از قاسم حسنی، عضو هیات مدیره شبکه یاری
در پی حملۀ نظامی ارتش روسيه به اوكراين در ماههای پايانی سال گذشته، شبكه ياری كودكان كار كه نهادی است متشكل از تشكلهای مردمنهاد فعال در حمايت از كودكان كار، با شعار «هر جنگی، جنگ عليه كودكان است» و با يادآوری آسيبپذيری كودكان در همۀ جنگها، بر موارد زیر تاکید کرد:
– ضرورت پذيرش پناهجويان در ديگر كشورها بدون در نظر گرفتن نژاد و قوميت و سلسلهمراتب اجتماعی-اقتصادی
– ضرورت گسترش همبستگیهای بينالمللی برای مقابله با ديگریستيزی و پايان دادن به جنگ و خشونت در اوكراين، افغانستان، فلسطین، یمن و…
– دعوت از نهادها و تشكلهای جامعه مدنی ايران و ديگر كشورها برای پيوستن به صدای متكثر ضدجنگ در حمايت از كودكان
اين نگاه به موضوع بدون آن كه بخواهد به موضعگيریهای سياسی ورود كند و يا يكی از طرفين دعوا را مورد تأييد يا تكذيب قرار دهد، اساساً بر حق كودكی تأكيد ورزیده و اين كه همۀ جنگها قبل از هرچيز زيرساختهای حمايتی را كه كشورها به سختی برای كودكان خود فراهم كردهاند، نابود میسازد و سرنوشت كودكان را براي هميشه دچار تباهی میسازند. از اين رو ضرورت دارد كه همۀ دولتها به پاس حقوق كودكان چارهای انديشيده و برای هميشه استفاده از جنگ به عنوان يك راهحل را كنار بگذارند.
در مرداد ماه سال گذشته نیز وقتی طالبان جايگزين دولت وقت افغانستان شد و وحشت ناشی از آن سبب گريز و آوارگی حجم عظيمی از خانوادههای ساكن در شهرها و روستاهای افغانستان به سمت ديگر كشورها گرديد، شبكۀ ياری با اعلام كمپينی تحت عنوان «ما كنار ما» موارد زير را جزء ضرورتهای زندگی آوارگان آن كشور دانسته و بر تحقق آنها تأكيد ورزيد:
– توقف رد مرز مهاجرين توسط كشورهاي ميزبان،
– احترام به حق پناهجويی و حمايت از پناهجویان،
– فراهم کردن ضرورتهای زندگی پناهندگان و تأكيد بر ابراز همدلی با آنان
همانطور كه میبينيم، در هردو اين موضعگيریها، شبكه ياری اساساً از زاويهای انسانی و با توجه به حقوق انسانی پناهجويان و آسيبديدگان جنگ به موضوع نگاه كرده است.
اين زاويۀ نگاه به موضوع بسيار جاي تأمل دارد كه صرفنظر از اينكه واقعاً طرفين جنگها چه كسانی هستند و يا اينكه كدام يک از طرفين دعوا بيشترين نقش را در شروع جنگ داشتهاند، به اين موضوع بپردازد كه اساساً هزينههای غيرقابل جبران همۀ جنگها را چهكسانی میپردازند؟
طراحان و آغازكنندگان جنگها، شايد بتوانند فكر كنند كه پس از پايان جنگ، شهرها و كارخانهها و جادهها و همه و همه را دوباره خواهند ساخت. ولی آيا جان از دست رفتۀ كودكان، و يا كودكی بر باد رفتۀ آنان، يا فرصتهای سوختۀ آموزش و يادگيری و نشاط آنان، و يا خانه و خانواده و پدر و مادر و خويشان نابودشدۀ آنان را نيز میتوانند جبران كنند؟ به راستی در پس ذهن زمينهسازان و آغازكنندگان جنگها چه میگذرد؟ آيا انسان امروز توانسته پس از گذشت ساليان دراز همۀ آسيبهای ناشی از جنگهای كوچك و بزرگ گذشته را جبران كند؟
دولتهايی كه خود جنگ را آغاز میكنند و يا آنانی كه در پس پرده با تحريك و توطئه، ديگر كشورها را به دامن جنگ میكشانند، هزينه-درآمد جنگها را چگونه محاسبه میكنند؟ آيا همۀ دستاوردهای ناشی از اين درندهخويیها ارزش از بين رفتن حتی جان يك كودك را دارد؟
جنگها نبردهای عدالتخواهانه نیستند، بلکه خشونتهای امپریالیستی میان قدرتهای سرمایه هستند.
نگاه از زاويۀ اثرات جنگ بر زندگی انسانها، هر انسان مسئولی را بر آن میدارد كه به سهم خود به چرايی آن بيانديشد و در مسير توقف آن بكوشد. چرا كه بیترديد مشخص است اصلیترين هزينههای همۀ جنگها را فرودستترين گروههای انسانی، به ويژه زنان و كودكان آنان، بيآنكه خود در شروع جنگ هيچ نقشی داشته باشند پرداخت میكنند .البته در موارد استثنايی، مانند جنگهای ميهنی و يا مبارزات عدالتخواهانۀ مردم يك كشور، كه هدف آن دفاع از ميهن و يا دستيابی به شرايطی بهتر براي همگان است، شايد بتوان گفت كه پرداخت اين هزينهها نتيجۀ انتخاب ناشی از آگاهي مردم آن كشور بوده است. ولی حتي در آنجا هم اين پرسش مطرح میشود كه دشمن متجاوز و يا نيروی پايمالكنندۀ حقوق مردم كدام است كه راه گريزی جز توسل به روشهای قهرآميز پيش روی آن مردم نگذاشته و آنان را ناگزير از پرداخت هزينههايی سنگين و بعضاً غير قابل جبران کرده است؟
از این رو همواره باید پرسید در مداخلات و تغییر چیدمان قدرتهای سیاسی در افغانستان که با حمایت آمریکا انجام شد چه گروههایی ذینفع هستند و چه گروههایی را در معرض تندباد حوادث قرار میدهند؟
اكنون نيز اين هزينه به شكل ديگری به مردمان ساكن شهرها و روستاهای اوكراين تحميل میشود. طبيعتاً همۀ ما و همۀ بشريت بايد نگران آنچه كه بر زنان و مردان و كودكان آن كشور میگذرد باشيم؛ ولي اگر بخواهيم كمی بنيادیتر به موضوع بپردازيم، بايستی به اين مهم نيز توجه داشته باشيم كه جنگ در اوكراين در واقع با شليك اولين گلوله در 24 فوريۀ 2022 توسط روسيه شروع نشده است. اين جنگ نيز مانند ديگر وقايع خشونتباری كه طي چند دهۀ گذشته در ديگر كشورهای جهان نظير ايران، يمن، لبنان، غزه، بوسني، افغانستان، كويت، عراق و ديگر نقاط جهان بر مردم جهان تحميل شده است، ريشه در عاملی مشترك دارد. این همان عاملی است كه منافع سيریناپذير خود را در مداخله و چنگاندازی به ثروتهای ديگر مردمان جهان میجويد و آزادسازیهای اقتصادی افسارگسیخته که حملات نظامی را توجیه میکنند. اين يادداشت، به دليل وظيفه و چرايی نگارش خود قصد ندارد بطور تفصيلی و همهجانبه به موضوع بپردازد و تنها سعی میكند با رعايت اختصار، بنمايههای فكری شعار «هر جنگی، جنگ عليه كودكان است» را توضیح دهد و آن را در ادامه شعار «ما کنار ما» قرار دهد.
از اين رو به نظر میرسد كه كنشگران اجتماعی و فعالين حقوق انسانی در سراسر جهان بايد در قبال مسائل اوكراين و ديگر مسائل مشابه جهان به گونهای عمل كنند كه هم اصلیترين ريشههای شرارت را افشاء كنند و هم در مسير ترويج و تعميق آگاهیهای عمومی و در مسیر تقويت همبستگیهای مردمی ضدجنگ بكوشند و برای هرچه مستحكمتر كردن صف نيروهای ضدجنگ در سراسر جهان با تأكيد بر ضرورت استقرار صلح و امنيت و برابری برای همگان تلاش کند تا آنجا كه هيچ كشوری در مقابل صفوف انسانهای متشكل و افكار عمومی آگاه و متحد جهانی توان توجيه رفتارهای ضدانسانی و جنگطلبانۀ خود را نداشته باشد. بخشی از اين وظايف همان وظيفهای است كه روزگاری قرار بود سازمان ملل متحد ايفا کند ولی چه میتوان كرد كه امروز به نظر میرسد آن سازمان نيز در سایه قدرت ثروتمندان قرار گرفته و يا به هر دليل ديگری قادر به ايفای نقش و وظيفۀ تاريخی خود نبوده و آن را به فراموشی سپرده است.
در جنگ حتی مرگ یک کودک زیادی است.
هر جنگی جنگ علیه کودکان است، و برای پایان آن، ما باید کنار ما بایستد.